چراغ های رابطه
چراغ های رابطه تاریکند.... پرواز را بخاطر بسپار .... پرنده مردنیست ....
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 25 ارديبهشت 1390برچسب:, توسط اقلیما |

 

کنارت

آب خوردن  ............


مستم می کند

بی تو اما

تمام ِ

"بار" های جهان

فقط

بر دوشم است!

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 4 ارديبهشت 1390برچسب:, توسط اقلیما |

 

لعنت می فرستم به همه حصارهای ذهنی ام ، به همه ترس ها و واهمه هایی که در من رشد کرده اند.

به تردیدهای سیاهی که ریشه های پیچک وارشان سراسر وجودم را فرا گرفته و  به درهای  تمام بسته امید.

لعنت به زنجیر های سرد نباید و به همه قوانین مکتوب و محبوب دنیا .

لعنت به چهارراه هایی که مبهوتم می کنند , به همه  چراغ های  همیشگی زرد و قرمز .

...

لعنت به امتداد همه ی رازها.

به نیازهایی که به قطره های اشک بدل می شوند و  فرو نمی ریزند، لعنت به تمام بغض های فروخورده ام.

...

لعنت به لحظه ای که بودنت و و جودت را انکار می کنم... لعنت به تمام دروغ های صادقانه ام.

لعنت به لحظه ای که من ...

لعنت به من ... که خودم را انکار می کنم.

لعنت به من ...

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 1 ارديبهشت 1390برچسب:, توسط اقلیما |

 

تقویم کهنه شد اما

بهار نیامده است هنوز

اینطور که نمیشود

باید خودم پی آفتاب بروم...